معنی blow over به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbloʊˈoʊvə bləʊˈəʊvə

معنی‌ها

phrasal verb

خودبه‌خود گذشتن، برطرف شدن، گذشتن، طی شدن، رد شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

phrasal verb

(در اثر وزش باد) افتادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blow over

verb disappear slowly, pass naturally, to go away

Synonyms: cease, die down, dissipate, end, finish, fizzle out, pass, peter out, subside, vanish
phrasal verb Blow on something causing it to topple
phrasal verb Be knocked down by wind

ارجاع به لغت blow over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «blow over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blow over

لغات نزدیک blow over

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی